سرباز یوسف زهرا (س)

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

سلام بر مدافعان حرم

19 فروردین 1397 توسط عصمت حاجي عليخاني

واکنش های امشب مردم به سریال پایتخت زیاد بود. چند نمونه اش رو بخونید. بیشتر واکنش ها دز فضای مجازی به این دیالوگ داعشی ها بود:
(دوتا پیرمرد
ده-یازده تا زن
دوتا حوری
اینجا بهشته زودتر خودتونو برسونید…)

اما واکنش های مردمی:

▫️خیلی دردآوره برای مردی که چندتا داعشی وحشی به ناموسش بگن حوری و کتکش بزنن . امشب همه با دیدن پایتخت اینو احساس کردیم و واقعا اذیت کننده بود فقط و فقط باید گفت برای شادی روح همه ی مدافعان حرم و وطن صلوات

▫️اونجایی که داعشیا داشتن از ماشین پیاده میشدن..
نقی فقط یه جمله تکرار میکرد
میگفت :
“یا ابلفضل زن و بچه
یا ابلفضل زن و بچه..”

▫️اون ترس، غیرت و تعصبی رو که موقع اسارت سارا و نیکا و حوری خطاب کردنشون تو وجودمون اومد رو شهدا مدافع حرم زودتر حس کرده بودن!

▫️امشب پای فیلم پایتخت زمانی که ناموس ایرانی رو حوری صدا کرد بغضم ترکید.

▫️اون صحنه ای که برگشت به دخترای نقی گفت حوری و با لگد زد تو صورت هما داشتم از عصبانیت میلرزیدم!
دردناکتر اینه که این صحنه ها بارها در عراق و سوریه تکرار شده!

▫️فقط تصویر پوتین داعشی و حوری خطاب کردن دختران نقی…
امشب شاید کمی فهمیدیم امنیت یعنی چه… بمیرم برای مظلومیت مدافعان حرم و خانواده هاشون

▫️پایتخت رو میدیدم و کلی اشک ریختم در حالیکه برادرم از سوریه برگشته و مثل یک شیر در تمام مدت پخش سریال به من میگفت: صالحه نترس من اینجام اینکه فیلمه اگه واقعا داعش بیاد گردنشو میشکونم

▫️امشب با دختر کوچکم شاهد سریال پایتخت بودم، ترس رو تو چشماش میدیدم… واقعا نداشتن امنیت حس بدی بود….

 نظر دهید »

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها

02 اسفند 1396 توسط عصمت حاجي عليخاني

#روضۀ_مرضیه


✴️ [ منتظر #اسنپ بودم. فهمیدم اشتباهی رفته یه سمت دیگه دانشگاه. پیداش کردم و همدیگه رو دیدیم. وقتی صندلی عقب ماشین سوار شدم، فهمیدم چند دقیقه ای معطل شده، اونم بخاطر اینکه نگهبانِ درِ ورودیِ دانشگاه، نشانی رو غلط داده.]

? گفت: برسیم دم در، بهش اعتراض می کنم.
? گفتم: لطفاً چیزی نگین، ما اینجا همکاریم. شاید جلوی من چیزی بهش بگین، سبک بشه. من بیشتر با شما حساب می کنم.

? نگاهی از تو آینه کرد و گفت: نه بابا، به خاطر پولش نگفتم. من از تو نقشه می دونستم شما کجائید. بیخودی هی این آقا اصرار کرد که نه، یه جای دیگس؛ شما هم معطل شدین. پس عذر من رو بپذیرین!
? [همین خُلق غیر متعارف، زمینۀ صحبت رو باز کرد. همیشه وقتی کار عجله ای ندارم، تو ماشین با راننده شروع می کنم به گپ زدن و پرسیدن. اینا بیشتر از هر کسی می دونن چه خبره و کی به کیه. یادمه یکی از همکارا می گفت: می خوام مجوز تاکسی فرودگاه بگیرم و هر وقت حال داشتم مسافر بزنم و ببینم دنیا دست کیه و چه خبره، اما دخترام باهام مخالفت کردن و گفتن: بده بابا، ما خوشمون نمیاد.]

? [القصه، راننده اسنپ ما، با ماشین پراید و شلوار لی رنگ و رو رفته و پیراهن چروکش، شد رفیق جدید ما.]

? گفت: مدیریت بازرگانی خونده ام!
? گفتم: کار اصلی تون چیه؟
? گفت: فعلاً، همین. البته تا دو سه سال پیش سرپرست یه #کارخونه_خصوصی بودم، با هفتصد نفر زیر دست. با یه تصمیم بورسی دولت، #ورشکست شدم و رفتم زیر بار بدهی میلیاردی.

? [همین اولِ فیلم، شخصیت اصلی داستان، پتکش رو کوبید تو سرم. هاج و واج موندم و یکه خوردم.]

? گفتم :جدی میگین؟ پس چرا اینقدر راحت تعریف می کنین؟
? گفت: دیگه تصمیم شون رو گرفتن و ما را بدبخت کردن. هر چقدر هم مراجعه کردیم و گفتیم و نامه نوشتیم اثری نکرد. دیگه نه آبرویی موند و نه حال و حوصله‌ای. اومدم تا اقلاً زندگیم رو تأمین کنم.

?گفتم: حالا چه جوری دارین بدهی‌ها رو میدین؟
? گفت: خونه خوبی داشتم تو فرشته، فروختمش، ماشین خوب هم داشتم، اونم فروختم. بقیه ش رو دارم قسطی می‌دم. خودم هم دو روز و یه شب پشت سر هم کار می کنم و یه شب در میون می‌رم خونه.

? گفتم:خیلی سخته که…
? گفت: تازه از هفته گذشته هم، مادرم، حالش بد شد و سکته کرد، الآن همون یه شب در میون هم میرم بیمارستان، مراقبت از مادرم.

? گفتم: خانومتون، بچه هاتون…؟
? [حرفم رو قطع کرد و] گفت: همه دار و ندارم این خانم و دختر و پسرمه. از یه زندگی مرفه، تبدیل شدیم به یه آس و پاس تمام عیار. ولی یه آه و آخ نگفتن. من حتی روز عاشورا هم مجبورم کار کنم تا بدهیم رو بدم ولی کوچکترین گلایه ای ازشون نشنیدم.

? گفتم: چه جالب، چه با وفا.
? گفت: آره…. دلیلش رو هم می دونم. من پسرم و دخترم رو جوری بار آوردم که نماز صبح جمعه شون هم قضا نشه…[ برام جالب تر شد. اصلاً این تیپ آدما تو ذهن من، خیلی مقید به نظر نمیان، حالا دارم می شنوم که…] بعدش ادامه داد: یعنی می‌گن خدا یه روز ما رو اون طور می‌خواست ببینه، حالا این طور… پس چرا ناراحت باشیم…

? گفتم: بابا دمشون گرم.
? گفت: البته می دونم هرچی دارم از #روضه_حضرت_زهرا و توسل به اون بانوست.

? گفتم: چطور…؟
? گفت: بخاطر کار زیاد و خواب کم، مشکلات بینایی دارم یه روز کنار خیابون، پشت رول داشتم فکر می کردم اگه این چشمام از کار بیفته چه جوری نون در بیارم. تو فکرش بودم که خوابم برد. تو خواب حضرت رو دیدم، اومد دست کشید رو چشام از خواب پریدم … هم کیف زیاد کرده بودم و هم مبهوت بودم. دیدم چشام بدون هیچ دردیه… سلامتش برگشته بود. قربونش برم. نه ویزیتی داره، نه نوبتی، نه دوایی، دست می‌کشه و درمون می‌کنه. من تا اینو دارم، هیچ گلایه‌ای ندارم. با همین بزرگوار پیش می‌رم…

? گفتم: خوش بحالت، خوش به حالتون… چه توفیقی دارین شماها. راستی تو وضعیت جدید، چیزی بوده ناراحتتون بکنه؟
?گفت: راستش فهمیدم خانمم می‌خواد بره خونه مردم کار کنه. برای ماها که دستمون تو جیب خودمون بوده و تو کار خیر، خیلی سخته… اصلاً #ناموسیه…
به خانمم گفتم: نه! راضی نیستم.
▫️ اون گفت: ببین، من می‌گردم هر جا #روضه_حضرت_زهرا بود، پیدا می کنم و می رم اونجا خدمت. اگه چیزی دادن، می گیرم. اگه هم ندادن، چه بهتر، از خود حضرتشون می گیرم.
▪️بهش گفتم: خوب رگ خواب منو پیدا کردی ها…
راستیتش ،حالا هر روضه‌ای که میره و خدمت می‌کنه یه گرهی باز می‌شه… البته بگما ،ما دنبال گره باز شدن نیستیما، ما بدنبال کیف خودمونیم… حالا اون بزرگوار لطف می‌کنه، می شه نور علی نور.

? گفتم: آقا، یه چن نفس از این حال خوبت به ما می‌دی؟
?گفت : روزت را با روضه زهرا شروع کن و با سلام بر ایشون تموم… اینقدر حالت خوب میشه که همه دردات رو فراموش می‌کنی…

? [رسیدم مقصد… برام جالب بود و عجیب… اطراف مون چقدر حالشون خوبه با همه گرفتاری‌های ریز و درشت… احساس کردم با یه عارف سر و کار دارم….]

?التماس دعا گفتم و حساب کردم و پیاده شدم…. در رو که می‌بستم گفتم: یا علی…
? گفت:یا زهرا…خدا بهمرات!




✍️ #مصباح_الهدی_باقری پژوهشگر مرکز رشد

 نظر دهید »

سیاست و بصیرت

05 بهمن 1396 توسط عصمت حاجي عليخاني

با رای امروز مجلس به لایحه پالرمو، ایران در بحث مبارزه با تروریسم تابع قوانین جامعه بین المللی شد! گفتنی است عضویت در این کنوانسیون پیشتر به عنوانی یکی از هشت سند محرمانه ای است که قبلا در کنار برجام توسط تیم مذاکره کننده ایرانی امضا شده بود و تا مدتها کسی از آن خبر نداشت.
مطابق آنچه در سایت بانک مرکزی منتشر شده، تعداد کنوانسیون‌ها و پروتکل‌های بین‌المللی در زمینه مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم ١١ مورد است .بر اساس برنامه اقدام FATF، ایران متعهد شد که طی یکسال به کنوانسیون مبارزه با جرائم سازمان‌یافته فراملی (دسامبر 2000) موسوم به پالرمو و کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم (7 اکتبر 1999) مشهور به FT، ملحق شود.
اینگونه جمهوری اسلامی دیگر بصورت کامل در بحث مبارزه با تروریسم تابع قوانین جامعه بین‌الملل شده و خود را با چارچوب‌ها و استانداردهای امریکا «تنظیم» خواهد کرد. یعنی امریکا وقتی سپاه،حزبالله، قاسم سلیمانی و … را تروریست بنامد دولت ایران نیز سپاه و امثالهم را باید تحریم کند! بنظر میرسد این امر، چراغ سبزی پیش از حضور مقامات فرانسوی و مذاکرات موشکی آنان در تهران است.
گفتنی است پس از قطع همکاری برخی بانکهای ایرانی با بخشهایی از سپاه، تعطیلی یا واگذاری بانکهای همکار سپاه نیز از سال پیش کلید خورده است.
حالا توپ در زمین شورای نگهبان قانون اساسی است که این مصوبه را تایید یا رد کند.
#علی_برکت_الله

 نظر دهید »

ولایت ستیزی

27 آبان 1396 توسط عصمت حاجي عليخاني

عتقاد به نبوت، از اعتقاد به توحید سخت‌تر است

?ظاهراً اعتراف و اعتقاد به نبوت یک پیامبر سخت‌تر از اعتقاد به خدا و توحید است. بنابر فرمودۀ قرآن، کفار و مشرکین نوعاً با خودِ پیامبران مخالفت داشتند نه با محتوای پیام آن‌ها. علت مخالفت با پیامبران همان خمیرمایۀ ولایت ستیزی‌هاست که در تمام طول تاریخ بوده است. در زمان ما هم این ولایت ستیزی‌ها از بین نرفته است.

 نظر دهید »

بی تفاوتی به امام جامعه

27 آبان 1396 توسط عصمت حاجي عليخاني

تشییع غریبانۀ امام حسن(ع) موج دوم سقوط مردم مدینه
?هرچه امام یک جامعه مظلوم‌تر واقع شود…

?مصیبت تشییع جنازۀ غریبانۀ امام حسن(ع) موج دوم سقوط مردم مدینه بود. موج اول، پاسخ ندادن به ناله‌های حضرت زهرا(س) و تنها گذاشتن امیرالمومنین(ع) بود و موج سوم هم، تنها گذاشتن امام حسین(ع) بود.

?نتیجۀ اینهمه نامردی و نامردمیِ مردم مدینه، واقعۀ حره شد، که سربازان یزید سه روز جان، مال و ناموس مردم مدینه را بر خود حلال کردند.

?هرچه امام یک جامعه مظلوم‌تر واقع شود، عذاب الهی برای مردم آن جامعه سنگین‌تر خواهد بود.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 33
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

سرباز یوسف زهرا (س)

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس